تلخ تر از تلخ
به کلبه ی عشق من خوش اومدین

تو راهرو دادگاه دیدمش گفتم من طلاقت نمیدم,من عاشقتم دوست دارم , به این راحتی ازت نمیگذرم

 

,  تمامه حرفش همین بود ” طلاقم بده مهدی طلاقم بده” ازش پرسیدم خب دلیلشو بگو , جوابی نداد

 

و سرشو انداخت پاینن,این باره سومی بود که میومدیم دادگاه , چون من راضی به طلاق نبودم. قاضی

 

ازش پرسید : دوسش داری؟ زهرا گفت : نه !! داد زدم : دروغ میگه,دروغه,دوسم داره ولی داره انکار

 

میکنه!!!

 

قاضی رای به طلاقمون داد و بالاخره جدا شدیم. باورم نمیشد که عشقمو تو یه لحظه از دست دادم ,

 

همه چی تا شبه عروسی خوب بود , آخه چرا!؟

 

تو حیاط دادگاه صدام زد : مهدی , مهدی صبر کن کارت دارم. واستادم اومد پیشمو گفت میخوای دلیله

 

طلاقمو بدونی؟ گفتم نمیخواد میدونم بخاطره اون پسرست همون آآآآآقای حسنی ; گفت : اون

 

خاستگاری فقط یه نقشه بود و دلیلش چیزه دیگست , گفتم چی؟ گفت : من ایدز دارم,وقتی رفتیم

 

برا آزمایش اینو فهمیدم ,مهدی منو ببخش من کسینبودم که فکرشو میکردی من قبل از تو یه آدم

 

کثیف بودم که عشقه تو بهش جون داد,ولی نخواستم بدبختت کنم,نخواستم یک عمر بخاطره من

 

بسوزی.

 

گفتم دروغه , برگه آزمایشو نشونم داد و چشاش پر شد و سرشو پایین انداختو رفت.

 

اون رفت و داغ عشقشو به دلم گذاشت , چهار ماه بعد فوت کرد و با کلی گناه و آهه من رفت …

 

نمیبخشمش…

 

عشق کلید شهر قلب است به شرطی که قفل دلت هرز نباشد که با هرکلیدی باز شود


نظرات شما عزیزان:

zahra
ساعت13:54---30 مرداد 1392
سلام دوست عزیزم.ممنون سرزدی.لینکت میکنم لینکم کن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, ساعت 19:57 نویسنده ghazal |